یارو میره خارج. میگن : اسمت چیه ؟
میگه :SUN OF GOD BETWEEN TWO WATER OF ORIGINAL.
میگن : یعنی چی ؟ میگه : شمس الله میاندوآبی اصل
ترکه میره خواستگاری. ازش می پرسن چه کاره ای؟ روش نمیشه بگه قصاب، میگه لوازم یدکی گوسفند دارم!
ترکه میره جوراب فروشی میگه اقا جوراب میخوام فروشنده میگه:مردونه ؟ترکه دست میده میگه: مردونه
از رشتیه میپرسن: پارسال روز زن چه کادویی به زنت دادی؟ میگه: بردمش دوبی. میگن: ای ول بابا، دمت گرم، خوب حالا امسال چیکار میکنی؟ میگه: میرم میارمش
ویژگی های دانشجویان کشور های مختلف:
ژاپن : به شدت مطالعه می کند و برای تفریح ربات می سازد .
مصر : درس می خواند و هر از گاهی در اعتراض به حسنی مبارک در و پنجره ی دانشگاهش را می شکند .
هند : او پس از چند سال درس خواندن عاشق می شود و همزمان برادر دو قلو یش را که سال ها پیش گم شده بود پیدا می کند . آنگاه ما جرا های عاشقانه و اکشنی پیش می آید و سر انجام دو دلداده با هم عروسی می کنند و همه چیز به خوبی و خوشی تمام می شود .
عراق : مدام به تیر ها و خمپاره های تروریست ها جا خالی می دهد و در صورت زنده ماندن درس هم می خواند.
چین : درس می خواند و در اوقات فراغت مشابه یک مارک معروف خارجی را می سازد و با یک دهم قیمت جنس اصلی می پوشد.
رژیم صهیونیستی : بیشتر واحد هایی که او پاس می کند عملی است . او دوره ی کامل آموزش های رزمی و کماندویی را گذرانده !!!
گینه بیسائو: او منتظر است تا اولین دانشگاه کشورش افتتاح شود تا همراه برو بچ هم قبیله ای اش درس بخواند !
انگلیس : نسل دانشجوی انگلیسی در حال انقراض است واحتمالا تا پایان دوره ی همین نخست وزیر منقرض می شوند .
ولی آخرین بازماندگان این موجودات هم درس می خوانند .
...و ایران : ....گاهی عا شق عبارت ((خسته نباشید )) است .البته نیم ساعت مانده به پایان کلاس ....!
هر روز دو پرس از غذای دانشگاه را می خورند و در عین حال البته به غذ ای دانشگاه بدوبیراه می گویند ...
اینم واسه اونای که نمی تون درک کنند که چرا ما همدیگرودوست داریم(AT)
هرچیکس یعنی کسی که هم دوسش داری و هم دوست داره
یعنی کسی که همیشه با تو هم احساسه
در لبخند و اشک تو شریکه
هرچیکس یعنی کسی که با نگاهش با حرفش و با سکوتش به تو احساسای قشنگ دنیا رو هدیه میده
هرچیکس یعنی کسی که تو رو دوست داره نه به این خاطر که فلان روز فلان محبت بهش کردی
نه به این خاطر که خوبی و بهش خوبی کردی
فقط به این خاطر که.....
من همون جزیره بودم ، خاکی و صمیمی و گرم ، واسه عشق بازی موجها ، قامتم یه بستر نرم ...
یه عزیز دردونه بودم ، پیشه چشم خیسه موجها ، یه نگین سبز خالص ، توی انگشتر دریا ...
تا که یک روز تو رسیدی ، توی قلبم پا گذاشتی...!!! غصه های عاشقی رو ، تو وجودم جا گذاشتی...
زیر رگبار نگاهت ، دلم انگار زیرو رو شد ، برای داشتن عشقت ، همه جونم آرزو شد.
تا نفس کشیدی انگار ، نفسم برید تو سینه ، ابر و باد و دریا گفتن ، حس عاشقی همینه.
اومدی تو سرنوشتم ، بی بهونه پا گذاشتی ، اما تا قایقی اومد ، از منو دلم گذشتی؟؟؟ رفتی با قایق عشقت ، سوی روشنی فردا ، منو دل اما نشستیم ، چشم به راهت لب دریا...
دیگه رو خاک وجودم ، نه گلی هست نه درختی ، لحظه های بی تو بودن ، می گذره اما به سختی!
دل تنها و غریبم ، داره این گوشه میمیره ، ولی حتی وقت مردن ، باز سراغتو میگیره..... میرسه روزی که دیگه ، قعر دریا میشه خونم ، اما تو دریای عشقت ، باز یه گوشه ای می مونم.
من همون جزیره بودم ، خاکی و صمیمی و گرم ، واسه عشق بازی موجها ، قامتم یه بستر نرم ...
یه عزیز دردونه بودم ، پیشه چشم خیسه موجها ، یه نگین سبز خالص ، توی انگشتر دریا ...